بحث
درباره ی فضائل و رذائل اخلاقي بود. درباره ی فضيلت تفكّر و توجّه بحث كرديم. در
مورد رذيله ی غفلت هم، كه ضدّ تفكّر و توجّه است، به طور خلاصه صحبت شد؛ و اينكه
چه كنيم كه غافل نباشيم؛ و اينكه چه كنيم تفكّر و توجّه و تذكّر در ما زنده شود،
فيالجمله اشاره شد.
تعريف
يقين
بحث
امروز درباره ی فضيلت ديگري است كه از فضيلت توجّه و تفكّر كمتر نيست؛ و آن فضيلت
«يقين» است. يقين نظير علم است. اما علم مربوط به عقل است و يقين مربوط به دل و
قلب. اگر چيزي در عقل رسوخ كرد، به آن علم ميگويند؛ و اگر چيزي، علاوه بر رسوخ در
عقل، رسوخ در دل كرده باشد، رسوخ در قلب كرده باشد، به آن «يقين» ميگويند.
يقين به
معناي ثبات است. و چون كه معلوم، ثابت در دل شود ـ و به فرموده ی استاد بزرگوار ما
بينانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام، «رضوان الله تعالي عليه»، دل باور كرده باشد ـ
به آن «يقين» ميگويند. يعني گاهي چيزي را عقل باور كرده است به آن علم ميگويند.
اما گاهي بالاتر از اين است؛ در دل ثبات پيدا ميكند، در دل رسوخ پيدا ميكند و دل
باور ميكند؛ وقتي دل باور كرد به آن يقين ميگويند. يقين يكي از فضائل بزرگ براي
انسان است. لذا علماي علم اخلاق وقتي وارد در بحث فضائل و رذائل ميشدند، اوّل
فضيلت را همين يقين حساب ميكردند. ما اوّل فضيلت را توجّه و تفكّر حساب كرديم؛ و
اگر صفت يقين از توجّه و تفكّر بالاتر نباشد پائينتر از آن نيست.
يقيني
كه الآن با شما صحبت ميكنم مربوط به دين است، نه مربوط به علوم طبيعي يا علوم
غيرديني. آن خود يك بحث جداگانهاي دارد و الآن مورد بحث ما نيست. آن كه الآن مورد
بحث ماست، يقين مربوط به دين است. يعني يقين پيدا كنيم كه خدا هست. يقين پيدا كنيم
معاد و قبر و برزخ و قيامت و بهشت و جهنم هست. يقين داشته باشيم خدا عادل است. خدا
جواد و كريم است. خدا عالم و قادر است. خدا رؤوف و مهربان است. يقين داشته باشيم
قرآن حق است. و پيغمبر اكرم(ص) خاتم انبياء است. يقين داشته باشيم كه اميرالمؤمنين
و يازده فرزندش(ع) خلفاء و اوصياء بعد از پيغمبر اكرمند. يقين داشته باشيم آنچه
پيغمبر اكرم(ص) فرموده است بجاست. اگر فرموده است: «انجام بده»، مصلحت نفس الامري
دارد. اگر فرموده: «انجام نده»، مفسده ی نفس الامري دارد. به اين ميگويند يقين
ديني. براي انسان، نسبت به اين مطالب، سه حالت ميتوان تصوّر كرد: